ای تنها بهونه من واسه زنده موندن
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی *** چه بــغـض ها که در گلو رســــوب شد نیامدی حـریر آتشـــین ســخن تبر به دوش بت شــکن *** خـــــدای ما دوباره سنگ و چـــوب شد نیامدی تـــمام طول هـــفته را به انتـــــظار جـــمعه ام *** دوبـاره صــبح ظهر عصرنه غروب شد نیــــامــدی سلام!! سلام!! بلاخره من طلسم شکوندم وآپ کردم!!! تا بگم .... عیدتون مبارک حالا دست دست .. شاد باشید عیده دیگه !! الا طلعیه کوثر ، سفربس است بیا غروب غربت مادر، سفر بس است بیا بیا که چشم براهت نشسته خاک بقیع به جان فاطمه دیگر ، سفر بس است بیا
نوشته شده در سه شنبه 89/5/5ساعت
6:2 عصر توسط niki نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |